من ز جان جان شکایت میکنم
من نیم شاکی حکایت میکنم.
مولوی.
|| مرد صاحب شوکت و حدّت در سلاح. ( ازغیاث اللغات ) ( از آنندراج ). و رجوع به شاکی السلاح شود. || ( اِ ) شیر بیشه. ( ناظم الاطباء از اشتنگاس ). || ( ص ) اندک بیمار. ( اقرب الموارد )( منتهی الارب ). || ( اِ ) اندک بیماری. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).