شاکریه

لغت نامه دهخدا

( شاکریة ) شاکریة. [ ک َ / ک ِ ری ی َ ] ( ع اِ ) مزد و اجر شاکری. || ج ِشاکری بود. ( اقرب الموارد ). و رجوع به شاکری شود.

شاکریة. [ ک ِ ری ی َ ] ( ص نسبی ) شاکری. قبیله ای است منسوب به ابن شاکر. ( از تاج العروس ). شاکریة. منسوب است به شاکر که بطنی است از همدان. ( از نساب سمعانی ).
شاکریه. [ ک ِ ری ی َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش حومه سوسنگرد شهرستان دشت میشان واقع در 6 هزارگزی شمال خاوری سوسنگرد و 4 هزارگزی شمال راه عمومی اهواز به سوسنگرد و در ساحل شمالی رود کرخه. دشت و هوای آن گرمسیر و سکنه آن 300 تن است. آب آن از رودخانه کرخه بوسیله سه موتور آبکش تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و صیفی است ، شغل اهالی زراعت وگله داری میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس