[ویکی الکتاب] معنی إِمَّا: اگر- یا - چون (کلمه إمّا مرکب است از ان شرطیه و مای زائده ، و اگر این ما ، زائده نبود جائز نبود که نون تاکید ثقیله در آخر فعل شرط در عباراتی نظیر"إِمَّا یَبْلُغَنَّ " بیاید ، در آید ، اثر ماء زائده این است که چنین کاری را تجویز میکند. از طرفی ترکیب د...
ریشه کلمه:
شکر (۷۵ بار)
ثنا گوئی در مقابل نعمت. در مجمع فرموده: شکر اعتراف به نعمت است توأم با نوعی تعظیم. رمّانی گفته: شکر اظهار نعمت است راغب گوید: شکر یادآوری نعمت و اظهار آن است... ضد آن کفر به معنی نسیان و پوشاندن نعمت است... شکر بر سه نوع است: شکر قلب و آن یادآوری نعمت است. شکر زبان و آن ثناگوئی در مقابل نعمت است. شکر جارح وآن مکافات نعمت به قدر قدرت است. بقیه مطلب در «حمد» گذشت. شکر فقز در مقابل نعمت و بذل است. چنانکه فرموده ، ، . شکور: صیغه مبالغه است و آن وصف خدا و بنده هر دو آمده است مثل ، ، . در وصف حضرت نوح آمده . شکور به ضمّ (ش) مصدر است به معنی شکر . در اینجا لازم است به چند مطلب اشاره شود: 1- شکر خدا یاد آوری نعمتهای او ثناگوئی در مقابل آنها است چنانکه فرموده . اعمال مذهبی و اطاعت پروردگار بهترین شکر در مقابل نعمتها است . وآن قسم سوم از اقسام شکر است که از راغب نقل گردید. سجده شکر، نماز شکر، احسان و ولیمه شکر از قبیل است روایت شده: چون سر ابن زیاد را به مدینه آوردند حضرت سجّاد علیه السلام به شکرانه آن قدری میوه بر اهل مدینه تقسیم فرمود. 2- شکر از بنده همان است که گفته شد. شکر از خدا مجازات عمل صالح بنده است و خداوند از این عمل شاکر و شکور است . ایضاً . چنین عمل را عمل مشکور نعمت گوئیم . 3- شکر سبب مزید نعمت است چنانکه فرموده . در تفسیر عیاشی از حضرت امام صادق علیه السلام نقل است هر بندهای که خدا به او نعمت بدهد در قلبش آن را بداند - و در روایتی با قلبش بهآن اقرار کند - و با زبان خدا را حمد نماید شخن او به آخر نمیرسد تا خدا به زیادت فرمان دهد. از این قبیل روایت بسیار میتوان یافت. آیه . نیز مطلب آیه فوق را میرساند. نا گفته نماند ذیل آیه اول «وَ لَئِن کَفَرْتُمْ اِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ» عکس مطلب را روشن میکند یعنی کفران نعمت سبب از بین رفتن آن است و اگر ظاهراً هم از بین نرود به نقمت مبدل میشود و روسیاهی به بار میآورد. 4- شکر گزار بنده حکیم و دارای درک است . 5- در قرآن مجید راجع به شکر بسیار تشویق شده است. آنچه از دست بندگان آید همان است که نعمتهای خدا را یاد اورند و ثنا گوئی پردازند دراینجا چند حدیث از کافی باب شکر نقل میشود: عَنْ اَبی عَبْدِاللّهِ علیه السلام قالَ: شُکْرُ النِّعِمِ اِجْتِنابُ الْمَحارِمِ وَ تَمامُ الشُّکْرِ قَوْلُ الرَّجُلِ: اَلْحَمْدُلَلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ. عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلّادِ قالَ سَمِعَتُ اَبَاالْحَسَنِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِ یَقُولُ: مَنْ حَمِدَاللّهِ عَلَی النِّعْمَةِ فَقَدْ شَکَرَهُ وَ کانَ الْحَمْدُ اَفْضَلُ «مِنْ» تِلْکَ النِّعْمَةِ. عَنْ صَفْوانِ الْجَمّالِ عَنْ اَبی عَبْدِاللّهِ قالَ: قالَ لی ما اَنْعَمَ اللّهُ عَلی عَبْدٍ بِنِعْمَةٍ صَغُرَتْ اَوْ کَبُرَتْ، فَقالَ الْحَمْدُلِلّهِ فَقَدْ اَدّی شُکْرَها.
ریشه کلمه:
شکر (۷۵ بار)
ثنا گوئی در مقابل نعمت. در مجمع فرموده: شکر اعتراف به نعمت است توأم با نوعی تعظیم. رمّانی گفته: شکر اظهار نعمت است راغب گوید: شکر یادآوری نعمت و اظهار آن است... ضد آن کفر به معنی نسیان و پوشاندن نعمت است... شکر بر سه نوع است: شکر قلب و آن یادآوری نعمت است. شکر زبان و آن ثناگوئی در مقابل نعمت است. شکر جارح وآن مکافات نعمت به قدر قدرت است. بقیه مطلب در «حمد» گذشت. شکر فقز در مقابل نعمت و بذل است. چنانکه فرموده ، ، . شکور: صیغه مبالغه است و آن وصف خدا و بنده هر دو آمده است مثل ، ، . در وصف حضرت نوح آمده . شکور به ضمّ (ش) مصدر است به معنی شکر . در اینجا لازم است به چند مطلب اشاره شود: 1- شکر خدا یاد آوری نعمتهای او ثناگوئی در مقابل آنها است چنانکه فرموده . اعمال مذهبی و اطاعت پروردگار بهترین شکر در مقابل نعمتها است . وآن قسم سوم از اقسام شکر است که از راغب نقل گردید. سجده شکر، نماز شکر، احسان و ولیمه شکر از قبیل است روایت شده: چون سر ابن زیاد را به مدینه آوردند حضرت سجّاد علیه السلام به شکرانه آن قدری میوه بر اهل مدینه تقسیم فرمود. 2- شکر از بنده همان است که گفته شد. شکر از خدا مجازات عمل صالح بنده است و خداوند از این عمل شاکر و شکور است . ایضاً . چنین عمل را عمل مشکور نعمت گوئیم . 3- شکر سبب مزید نعمت است چنانکه فرموده . در تفسیر عیاشی از حضرت امام صادق علیه السلام نقل است هر بندهای که خدا به او نعمت بدهد در قلبش آن را بداند - و در روایتی با قلبش بهآن اقرار کند - و با زبان خدا را حمد نماید شخن او به آخر نمیرسد تا خدا به زیادت فرمان دهد. از این قبیل روایت بسیار میتوان یافت. آیه . نیز مطلب آیه فوق را میرساند. نا گفته نماند ذیل آیه اول «وَ لَئِن کَفَرْتُمْ اِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ» عکس مطلب را روشن میکند یعنی کفران نعمت سبب از بین رفتن آن است و اگر ظاهراً هم از بین نرود به نقمت مبدل میشود و روسیاهی به بار میآورد. 4- شکر گزار بنده حکیم و دارای درک است . 5- در قرآن مجید راجع به شکر بسیار تشویق شده است. آنچه از دست بندگان آید همان است که نعمتهای خدا را یاد اورند و ثنا گوئی پردازند دراینجا چند حدیث از کافی باب شکر نقل میشود: عَنْ اَبی عَبْدِاللّهِ علیه السلام قالَ: شُکْرُ النِّعِمِ اِجْتِنابُ الْمَحارِمِ وَ تَمامُ الشُّکْرِ قَوْلُ الرَّجُلِ: اَلْحَمْدُلَلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ. عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلّادِ قالَ سَمِعَتُ اَبَاالْحَسَنِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِ یَقُولُ: مَنْ حَمِدَاللّهِ عَلَی النِّعْمَةِ فَقَدْ شَکَرَهُ وَ کانَ الْحَمْدُ اَفْضَلُ «مِنْ» تِلْکَ النِّعْمَةِ. عَنْ صَفْوانِ الْجَمّالِ عَنْ اَبی عَبْدِاللّهِ قالَ: قالَ لی ما اَنْعَمَ اللّهُ عَلی عَبْدٍ بِنِعْمَةٍ صَغُرَتْ اَوْ کَبُرَتْ، فَقالَ الْحَمْدُلِلّهِ فَقَدْ اَدّی شُکْرَها.
wikialkb: شَاکِرا