شاوکم

لغت نامه دهخدا

شاوکم. [ ] ( اِخ ) نام شحنه قراختای در ایغور باشد : در آن بهار که قراختای بر بلاد ماوراءالنهر و ترکستان غالب شد او [ بارجوق ] نیز در ربقه طاعت و قبول اداء مال آمد و او را شحنه ای فرستادنام او شاوکم بود. ( جهانگشای جوینی ج 1 ص 32 ). شوکم. شادکم. شاؤکم. ( حاشیه جهانگشای جوینی ج 1 ص 32 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس