شاو، برنارد (۱۸۵۶ـ۱۹۵۰)(Shaw, Bernard)
شاو، برنارد
شاو، برنارد
شاو، برنارد
شاو، برنارد
شاو، برنارد
نمایشنامه نویس، منتقد، و رمان نویس ایرلندی. از نخستین اعضای انجمن فابیان بود که در ۱۹۱۱ از آن کناره گرفت. نمایش نامه هایش آمیزه ای است از کمدی با جنبه های سیاسی، فلسفی، و جدلی با این هدف که، علاوه بر احساسات، بر آگاهی اجتماعی مخاطبان خود نیز تأثیر بگذارد. برخی از این نمایش نامه ها عبارت اند از اسلحه و انسان (۱۸۹۴)، مرید شیطان (۱۸۹۷)، انسان و برتر از انسان (۱۹۰۳، ترجمه فارسی: بشر عادی، بشر عالی)، پیگمالیون (۱۹۱۳)، و ژاندارک (۱۹۲۳). در ۱۹۲۵، جایزۀ نوبل ادبیات به او اعطا شد. شاو در دوبلین به دنیا آمد. در ۱۸۷۶ به لندن رفت و به کار نقد پرداخت. تئاتر ما در دهۀ نود (۱۹۳۲) حاوی نقد هایی است که در فاصلۀ سال های ۱۸۹۵ تا ۱۸۹۸ در نشریۀ ساتردی ریویو، منتشر کرده بود. به تدریج در مناظره و جدل مهارت یافت و به حمایت از انجمن فابیان نیز پرداخت. نخستین نمایش نامه اش، خانه های مردان زن مرده، در ۱۸۹۲، در محفلی خصوصی اجرا شد. در این اثر، با انتقاد از صاحب خانه های محلههای فقیرنشین، به جنبش واقعگرایانه، سیاسی و جدلگرا در تئاتر پیوست، جریانی که درپی بیدارکردن حس مسئولیتِ مردم، برای بهبود وضع خود و شرایط اجتماعی آنان بود. نخستین اجرای عمومی آثارش نمایش اسلحه و انسان بود، که نگاهی بدبینانه به جنگ داشت و پیش تر در مجموعهای شامل هفت نمایش نامه با عنوان نمایش نامه های مطبوع و نامطبوع (۱۸۹۸) به چاپ رسیده بود. از دیگر آثار موجود در این مجموعه، نمایشنامۀ حرفۀ خانم وارن (۱۸۹۸)، با مضمون روسپیگری، درخور ذکر است که در ۱۹۰۲ توقیف شد. در انسان و برتر از انسان، با دنبال کردن شخصیت دون ژوان در جهنم برای مناظره با شیطان، به بسط اندیشههایش دربارۀ تکامل نیروی زندگی پرداخت. کمدی ضد رمانتیک پیگمالیون را، که نخست در ۱۹۱۳ به روی صحنه آمد، برای بازیگری با نام بانو پاتریک کمبل نوشت. این کمدی پس از مرگ شاو به صورتِ اثری موزیکال با نام بانوی زیبای من درآمد. او مضامین اجتماعی را با تکنیک های کمدی در میآمیخت؛ این تکنیک ها بر گفت وگوهای خنده دار و جدی، بذلهگویی، و نیز وارونهکردنِ زیرکانۀ انتظارات مخاطب از شخصیتها و موقعیتها مبتنی بود. با این که طلایهدار تئاتر جدّی و مترقی انگلستان به شمار می رفت، در میان عوام نیز نمایشنامه نویسی پرطرفدار و موفق در نظر گرفته می شد. نمایشنامههای بعدی او عبارت بودند از خانۀ دل شکن (۱۹۲۰)، دربارۀ زوال انگلستانِ دورۀ ادوارد؛ بازگشت به متوشالح (۱۹۲۲)، مجموعه ای از نمایش نامه های بلندپروازانه که چشماندازی از تاریخ، از آفرینش آدمی تا آیندۀ دوردست، را ترسیم می کند؛ و نمایشنامۀ تاریخی ژاندارک (۱۹۲۳) که در آن به بررسی چیستیِ باور دینی می پردازند. شاو، در مجموع، بیش از ۵۰ نمایشنامه نوشت و به شوخطبعی و نغزگویی شهرت یافت. او نظریههایش را در پیش گفتارهای مفصلی که بر نمایشنامههای خود می نوشت و نیز در کتابهایی چون راهنمای کاپیتالیسم، سوسیالیسم و فاشیسم برای زن باهوش، تشریح کرده است.
شاو، برنارد
شاو، برنارد
شاو، برنارد
شاو، برنارد
شاو، برنارد
نمایشنامه نویس، منتقد، و رمان نویس ایرلندی. از نخستین اعضای انجمن فابیان بود که در ۱۹۱۱ از آن کناره گرفت. نمایش نامه هایش آمیزه ای است از کمدی با جنبه های سیاسی، فلسفی، و جدلی با این هدف که، علاوه بر احساسات، بر آگاهی اجتماعی مخاطبان خود نیز تأثیر بگذارد. برخی از این نمایش نامه ها عبارت اند از اسلحه و انسان (۱۸۹۴)، مرید شیطان (۱۸۹۷)، انسان و برتر از انسان (۱۹۰۳، ترجمه فارسی: بشر عادی، بشر عالی)، پیگمالیون (۱۹۱۳)، و ژاندارک (۱۹۲۳). در ۱۹۲۵، جایزۀ نوبل ادبیات به او اعطا شد. شاو در دوبلین به دنیا آمد. در ۱۸۷۶ به لندن رفت و به کار نقد پرداخت. تئاتر ما در دهۀ نود (۱۹۳۲) حاوی نقد هایی است که در فاصلۀ سال های ۱۸۹۵ تا ۱۸۹۸ در نشریۀ ساتردی ریویو، منتشر کرده بود. به تدریج در مناظره و جدل مهارت یافت و به حمایت از انجمن فابیان نیز پرداخت. نخستین نمایش نامه اش، خانه های مردان زن مرده، در ۱۸۹۲، در محفلی خصوصی اجرا شد. در این اثر، با انتقاد از صاحب خانه های محلههای فقیرنشین، به جنبش واقعگرایانه، سیاسی و جدلگرا در تئاتر پیوست، جریانی که درپی بیدارکردن حس مسئولیتِ مردم، برای بهبود وضع خود و شرایط اجتماعی آنان بود. نخستین اجرای عمومی آثارش نمایش اسلحه و انسان بود، که نگاهی بدبینانه به جنگ داشت و پیش تر در مجموعهای شامل هفت نمایش نامه با عنوان نمایش نامه های مطبوع و نامطبوع (۱۸۹۸) به چاپ رسیده بود. از دیگر آثار موجود در این مجموعه، نمایشنامۀ حرفۀ خانم وارن (۱۸۹۸)، با مضمون روسپیگری، درخور ذکر است که در ۱۹۰۲ توقیف شد. در انسان و برتر از انسان، با دنبال کردن شخصیت دون ژوان در جهنم برای مناظره با شیطان، به بسط اندیشههایش دربارۀ تکامل نیروی زندگی پرداخت. کمدی ضد رمانتیک پیگمالیون را، که نخست در ۱۹۱۳ به روی صحنه آمد، برای بازیگری با نام بانو پاتریک کمبل نوشت. این کمدی پس از مرگ شاو به صورتِ اثری موزیکال با نام بانوی زیبای من درآمد. او مضامین اجتماعی را با تکنیک های کمدی در میآمیخت؛ این تکنیک ها بر گفت وگوهای خنده دار و جدی، بذلهگویی، و نیز وارونهکردنِ زیرکانۀ انتظارات مخاطب از شخصیتها و موقعیتها مبتنی بود. با این که طلایهدار تئاتر جدّی و مترقی انگلستان به شمار می رفت، در میان عوام نیز نمایشنامه نویسی پرطرفدار و موفق در نظر گرفته می شد. نمایشنامههای بعدی او عبارت بودند از خانۀ دل شکن (۱۹۲۰)، دربارۀ زوال انگلستانِ دورۀ ادوارد؛ بازگشت به متوشالح (۱۹۲۲)، مجموعه ای از نمایش نامه های بلندپروازانه که چشماندازی از تاریخ، از آفرینش آدمی تا آیندۀ دوردست، را ترسیم می کند؛ و نمایشنامۀ تاریخی ژاندارک (۱۹۲۳) که در آن به بررسی چیستیِ باور دینی می پردازند. شاو، در مجموع، بیش از ۵۰ نمایشنامه نوشت و به شوخطبعی و نغزگویی شهرت یافت. او نظریههایش را در پیش گفتارهای مفصلی که بر نمایشنامههای خود می نوشت و نیز در کتابهایی چون راهنمای کاپیتالیسم، سوسیالیسم و فاشیسم برای زن باهوش، تشریح کرده است.
wikijoo: شاو،_برنارد_(۱۸۵۶ـ۱۹۵۰)