لغت نامه دهخدا
شاهنامه خوان. [ م َ / م ِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) خواننده شاهنامه. آنکه کتاب شاهنامه خواند. || که شاهنامه به آواز بلند و لحن گیرا و خاص خواند و این در دربار سلاطین خاص نقیب بوده است. آنکه اشعار شاهنامه فردوسی را با آهنگ متناسب بخواند.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - کسی که نامه های شاه را قرائت میکرد ( و آن شغلی بود ) . ۲ - کسی که اشعار شاهنامه ( فردوسی ) را با آهنگ متناسب می خواند .
فرهنگ عمید
کسی که شاهنامۀ فردوسی را با آهنگ خوب می خواند.