شاه کرمی

لغت نامه دهخدا

شاه کرمی. [ ک َ رَ ] ( اِ مرکب ) زردآلوی نوری. ( یادداشت مؤلف ).

شاه کرمی. [ ک َ رَ ] ( اِخ ) دهی از بخش دره شهر شهرستان ایلام. دارای 448 تن سکنه. آب آن از رودخانه. محصول آن غلات و لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

ده . از بخش دره شهرستان ایلام سکنه ۴۴۸ تن آب : رودخانه محصول : غلات و لبنیات .

پیشنهاد کاربران

پرت وپلا گفته. . . . .
طایفه شاه کرمی فرندان شه کرم وشه کرم فرزند قره حسن خان وقره حسن خان فرزند چگنی بزرگ است وطایفه شاه کرمی از ایل بزرگ چگینی می باشدکه به تناسب جمعیت بسیار باسواد وروشنفکر و مدافع جمهوری اسلامی ایران می باشند
با ورود اعراب به ایران ، کلمه سید و سیده برای سادات درایران رایج گشت ولی کلمه سیّد درفارسی فقط یک مترادف داشت وآن هم کلمه شاه بود وبا رونق حکومت صفوی درایران کلمه شاه نماد سادات شد وسنداین حرف اینست که
...
[مشاهده متن کامل]
برخی حاکمان صفوی به عنوان سادات توسط مورخان درباری در تاریخ ثبت شدند تا احترام به سادات بر همگان به میراث بماند وانتفاع اُخروی آن به عنوان باقی الصالحات شاهان بماند

شاه کرم یکی از بزرگان طایفه چگنی ، در شهرستون چگنی میباشد لطفا تصحیح شود بنده خودم از نودگان آن میباشم ، باتشکر
معنی لغوی کلمه به بخشش و گشوده دستی برمیگردد
لطف و عنایت زیاد فردی در قامت شاه بهدیگری
این کلمه از دو بخش تشکیل شده که کرم در این کلمه صفت بخشیده شدن توسط فردی والا مقام معنی میدهد
یعنی مورد لطف و بخشش شاه

بپرس