شاه نشان

لغت نامه دهخدا

شاه نشان. [ ن ِ ] ( نف مرکب ) کسی که با نفوذ و سیاست خود بتواند کسی را به تخت پادشاهی نشاند. ( فرهنگ نظام ). شاه نشاننده. شاه تراش. امرایی که در عزل و نصب دیگری عادتاً دخیل بوده اند. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 202 و 203 شود :
از مشرق تا مغرب رایش بهمه جای
گه شاه برانگیز و گهی شاه نشان باد.
فرخی.
تو شاه ملوک و ملک شاه نشانی
وین است همه ساله ترا سیرت و کردار.
معزی.
خجسته شاه وزیران وزیر شاه نشان
که شاه را و ترا نیست در زمانه قرین.
سوزنی.
وزیر صاحب تدبیر شاه نشان که صایب رای و مصلحت دان بود پیش پادشاه رفت. ( سندبادنامه ص 226 ). || ( ن مف مرکب ) آنکه او را شاه نشانیده باشد. شاه نشانیده. || ( ص مرکب ) کسی که علامت شاه را داشته باشد. ( فرهنگ نظام ).

فرهنگ فارسی

کسیکه با نفوذ و سیاست خود بتواند کسی را به تخت پادشاهی نشاند . شاه نشاننده .

فرهنگ معین

(نِ ) (ص فا. ) بر تخت رسانندة شاه .

پیشنهاد کاربران

شاه نشان ( انگلیسی: Kingmaker ) یا تاج بخش، عنوان یک فرد یا گروهی است که تأثیر قطعی و فراوانی در جانشینی، بر تخت نشستن یا انتصاب های سیاسی برخی افراد دارد و این موضوع اغلب در مواقعی به وقوع می پیوندد که نامزد قابل قبول و مورد اجماعی وجود نداشته باشد. شاه نشان می تواند از ابزارهای سیاسی، مالی، مذهبی و نظامی برای تأثیر در مقولهٔ جانشینی استفاده نماید. در انگلستان، این عنوان در ابتدا به دلیل فعالیت های ریچارد نویل، شانزدهمین ارل واریک، در طول دوران جنگ رزها، میان سال های ( ۱۴۵۵ تا ۱۴۸۷ ) ایجاد و به وی انتساب داده شد.
...
[مشاهده متن کامل]

• چاناکیا در شاهنشاهی موریا
• گارد پرتورین در امپراتوری روم
• گادوین، ارل وسکس در انگلستان در عهد آنگلوساکسون ها
• ماهاتما گاندی در انتصاب والابای پاتل و جواهر لعل نهرو در طول جنبش استقلال طلبی هند
• گیریجا پراساد کویرالا
• سربازان ینی چری در امپراتوری عثمانی
• قزلباشان در عهد صفوی
• دیوید اکسلراد در انتصاب باراک اوباما
• روپرت مرداک سرمایه داری که از سال ۱۹۷۹ میلادی، از حامیان اصلی نخست وزیران منتخب در بریتانیا بود.

شاه نشان
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/شاه‌نشان

بپرس