شاه فش

لغت نامه دهخدا

شاه فش. [ ف َ ] ( ص مرکب ) شاه وش. شاه مانند. نظیر شاه در بلندی و مقام. همچون شاه. همانند شاه :
نهانش همی داشت تا هفت سال
یکی شاه فش گشت با فر و یال.
فردوسی.
هر آن کس که شد در جهان شاه فش
سرش گردد از گنج دینار کش.
فردوسی.
بدو گفت ساقی ایا شاه فش
چه داری همی جام زرین بکش.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

شاه وش شاه مانند

فرهنگ عمید

شاه وش، شاه مانند.

پیشنهاد کاربران

بپرس