شاه خاور

لغت نامه دهخدا

شاه خاور. [ هَِ وَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خورشید است. ( برهان قاطع ) ( از فرهنگ نظام ). شاه خرگاه مینا. شاهد روز. شاه گردون. شاهنشاه زند و استا. شاه یک اسبه. کنایه است از آفتاب. ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). مهر. هور. شمس.

فرهنگ فارسی

کنایه از خورشید است است شاه خرگاه مینا شاهدروز .

پیشنهاد کاربران

بپرس