شانسی

/SAnsi/

مترادف شانسی: اتفاقی، اله بختکی، تصادفی، کشکی

معنی انگلیسی:
accidental, chancy, contingent, fluky, hit-or-miss, tossup, aleatory

لغت نامه دهخدا

شانسی. ( ص نسبی ، ق ) از روی بخت و اقبال. تصادفاً. اتفاقاً: شانسی حرفش درست آمد، برحسب تصادف درست آمد.، شان سی. ( اِخ ) نام اقلیمی است از چین. واقع در جنوب منچوری و جمعیت آن 12/000/000 تن است و مرکز این اقلیم یانکو باشد. و دارای معادن زغال سنگ است. ( از معجم المنجد ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) از روی بخت و اقبال تصادفا اتفاقا : شانسی حرفش درست در آمد .
ایالتی در چین شمالی ۱۸٠٠٠٠٠٠ تن سکنه کرسی آن تی - بوان - در قسمت تحت الارضی شان سی مقدار معتنی به زغال سنگ وجود دارد

فرهنگ معین

[ فر - فا. ] (ق مر. ) از روی تصادف ، برحسب تصادف .

واژه نامه بختیاریکا

شِری پِری؛ شِری گری

دانشنامه آزاد فارسی

شانْسی (Shanxi)
شانْسی
استانی در شمال چین، با ۱۵۷,۱۰۰ کیلومتر مربع مساحت و ۳۱,۰۹۰,۰۰۰ نفر جمعیت (۱۹۹۶). از شمال به مغولستان داخلی، از شرق به هبی، از جنوب به هِنان، و از غرب به شاآنسی محدود است. شهر تی یوآن مرکز آن است. شانسی از غرب و جنوب به رود هوانگ هو محدود شده است، که آن را از استان های شاآنسی و هنان جدا می کند؛ در شمال استان، دیوار بزرگ چین قرار دارد که آن را از مغولستان داخلی جدا می کند؛ در شرق نیز کوه های تای هانگ، بین استان های شانسی و هبی، واقع شده اند. رود فن هه، ریزابۀ اصلی هوانگ هو در شانسی است، که در امتداد گسلی از شمال به جنوب در مرکز استان جریان دارد. این درّه ناحیۀ مهم مسکونی است که تی یوآن، مرکز استان، در آن قرار دارد. شهر مهم دیگر آن داتونگ است. اگرچه شانسی بخشی از کانون فرهنگ چین را تشکیل می دهد، نزدیکی آن به مرز شمالی، آن را دربرابر حملۀ دشمنان آسیب پذیر کرده بود و مدت ها زیر سلطۀ سلسله های وحشی قرار داشت. در زمان حکومت سلسلۀ ویی شمالی (۳۸۶ ـ ۵۳۵ م)، داتونگ مرکز مهم فرهنگ بودایی بود. این استان پایگاه شورش بر ضد سلسلۀ تانگ در آغاز قرن ۹م بود، و تا ۹۷۹ م، زمان حکومت امپراتور دوم سلسلۀ سونگ، با بقیۀ بخش های چین متحد شد. سپس بخشی از قلمرو سلسله های لیائو (۹۴۵ ـ ۱۱۲۵ م) و جین یا ختن (۱۱۲۲ ـ ۱۲۳۴)، و امپراتوری مغول شد. شانسی در ۱۹۰۰، یکی از پایگاه های قیام مشت زنان بود و تعداد زیادی خارجی و چینی مسیحی در این استان کشته شدند. در انقلاب چین (۱۹۱۱)، یان شی شان، فرماندۀ نظامی چینی، کنترل استان را در دست گرفت، و صنعت زغال سنگ شانسی و احداث شبکۀ راه آهن را آغاز کرد.

مترادف ها

fortuitous (صفت)
تصادفی، اتفاقی، شانسی

fluky (صفت)
اتفاقی، شانسی

فارسی به عربی

یانصیب

پیشنهاد کاربران

از سر اتفاق
شانسکی
✍️ by chance
✍️ by accident
✍ inadvertently
✍️ unintentionally
✍️ accidentally
✍ fortuitously
Chance
Arbitrary
Coincidentally or by coincident
in a way that results from chance despite being very unlikely.
By accident
تصادفی
غیر عمدی
شانسی

بپرس