شانده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ) نعت مفعولی از شاندن. رجوع به شاندن شود : از بنفشه مرز او چون شانده بر زنگار نیل از شکوفه شاخ او چون هشته بر مینا گهر.قطران.بدسگال تو رنجه دارد جان شانده در دل ز غم نهال از تو.سوزنی.