شانب. [ ن ِ ] ( ع ص ) مرد خوش آب دندان. ( منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) ( از شرح قاموس ). شانب در استعمال است و شنب و اشنب بر قیاس. ( ازاقرب الموارد ). || روز خنک. ( منتهی الارب ). و شنب یومنا؛ سرد شد روز ما. و وصف آن از شنب بر وزن کتف و شانب بر وزن فاعل می آید و گفته میشود یوم شنب و یوم شانب یعنی روزی است سرد. ( از شرح قاموس ).