[ویکی الکتاب] معنی شَانِئَکَ: دشمن وکینه ورزتو
ریشه کلمه:
شن ء (۳ بار)
«شانِئ» از مادّه «شَنَئآن» (بر وزن ضربان) به معنای عداوت، کینهورزی و بدخلقی، به معنای کسی است که دارای این وصف باشد.
. شنئان به فتح نون و سکون آن خوانده شده و آن بر هر ئو قرائت مصدر است (مجمع و اقرب) و به سکون نون به معنی وصف نیز آمده است (راغب و اقرب) و معنی نیز آمده است (راغب و اقرب) و معنی آن علی ایّ حال بغض و کینه است یعنی: بغض و عداوت وادار نکند عدالت کنید. شانیء: کینه ور. دشمن. . در نهج البلاغه خطبه 222 آمده «وَ مَعْجُونَهٍ شَنِئْتُها کَاَنَّما عُجِنَتْ بِریقِ حَیَّةٍ اَوْقَیْئِها» یعنی معجونی که آن را مبغوض داشتم گوئی با آب دهان و استفراق ماری خمیر شده است.
ریشه کلمه:
شن ء (۳ بار)
«شانِئ» از مادّه «شَنَئآن» (بر وزن ضربان) به معنای عداوت، کینهورزی و بدخلقی، به معنای کسی است که دارای این وصف باشد.
. شنئان به فتح نون و سکون آن خوانده شده و آن بر هر ئو قرائت مصدر است (مجمع و اقرب) و به سکون نون به معنی وصف نیز آمده است (راغب و اقرب) و معنی نیز آمده است (راغب و اقرب) و معنی آن علی ایّ حال بغض و کینه است یعنی: بغض و عداوت وادار نکند عدالت کنید. شانیء: کینه ور. دشمن. . در نهج البلاغه خطبه 222 آمده «وَ مَعْجُونَهٍ شَنِئْتُها کَاَنَّما عُجِنَتْ بِریقِ حَیَّةٍ اَوْقَیْئِها» یعنی معجونی که آن را مبغوض داشتم گوئی با آب دهان و استفراق ماری خمیر شده است.
wikialkb: شَانِئَک