شامیدن

پیشنهاد کاربران

شامیدن:بوکردن. بوییدن.
نمونه: باشامیدن عطر پلو بندار نیز از بالاخانه به تختبام آمد. ( کلیدر ج ۹ص ۲۵۶۴ )

بپرس