شامخ

/SAmex/

مترادف شامخ: بلند، مرتفع، جلیل، رفیع، منیع، والا

برابر پارسی: والا، فرمند، برگزیده، فرازمند

لغت نامه دهخدا

شامخ. [ م ِ ] ( ع ص ) بلند. مرتفع. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
- جبال شامخات و شوامخ ؛ کوه های بلند. ( از منتهی الارب ) :
عاقلان را در جهان جائی نماند
جز که در کهسارهای شامخات.
ناصرخسرو.
- نسب شامخ ؛ شریف و عالی نسب. ( از اقرب الموارد ).
|| متکبر. ( منتهی الارب )( از اقرب الموارد ). رجل شامخ ؛ کثیرالشموخ. ( از اقرب الموارد ). ج ، شمخ. || بمجاز کسی که بینی خود را بواسطه تکبر بلند کند. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). شمخ الرجل بانفه ؛ تکبر نمود. ( منتهی الارب ). ج ، شُمَّخ.

فرهنگ فارسی

بلندومرتفع
( صفت ) ۱ - بلند مرتفع . ۲ - متکبر .

فرهنگ معین

(مِ ) [ ع . ] (ص . ) مرتفع ، بلند.

فرهنگ عمید

بلند، مرتفع.

پیشنهاد کاربران

شامخ. به عربی [ع] [Ar] بلند مرتبه ، جایگاه والا ، بلاترین ، ارجمند ، سرافراز ، عالی رتبه، الامقام ، سربلند و سرافراز.
به عنوان نام پسر یا فرزند ذکور استفاده می شود. و به عنوان احترام ابتدای ( قبل از ) نام بزرگان یا طوایف و یا نام خانودگی ( به عنوان قید یا تعارف ) استفاده می شود.
شامخ اسم خداوند است که درجوشن کبیرهم هست، ، ، ، معنیش یعنی بالاتر از همه، بهتر از همه، برتراز همه صفات های خوب، ، ( خدایی که اول وآخر در همه خوبی ها اوست ودر مقام ومرتبه و خوبی مثل ومانند ندارد و اول وآخر اوست )
چه اصراری هست بر استفاده از کلمات نامونس عربی!!!
ظاهرا این کلمه ریشه عربی داشته و وارد زبان اصیل فارسی شده است
جالب است با این وجود هنوز هم در کتاب ها و سخنرانی ها و تلویزیون بکار گرفته می شود!!!
من تا همین سی ثانیه پیش فک میکردم شامُخ هست. خداییش خیی از کلماتی که توی کتاب درسیامون بوده ولی تا الان تلفظ درستشو نمیدونیم. ب لطف گوگل میتونیم ب نادانی مون غلبه کنیم تا حدی.
رفیع. والا. مقام. مرتفع. استوار
بلند ، والا، مرتفع
🌿
رفیق
دو کلمه شاه و مخ است یعنی کسی که افکارش ودماغش مثل شاه هان است

بپرس