شاغوله

لغت نامه دهخدا

شاغوله. [ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) شمله دستار باشد. ( فرهنگ جهانگیری ). بر وزن و معنی شاشوله است که عِلاقه و شمله دستار باشد. ( برهان قاطع ). طره دستارکه از عمامه بیاویزند. ( انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ). شمله و عِلاقه دستار. ( ناظم الاطباء ) :
شاغوله دستار تو اینجا نخرند
دستار نگهدار و برو بر سر پیچ.
ابن یمین ( از فرهنگ جهانگیری ).

فرهنگ عمید

طره و ریشۀ دستار، منگوله: شاغولهٴ دستار تو اینجا نخرند / دستار نگهدار و برو بر سر پیچ (ابن یمین: ۶۵۲ ).

پیشنهاد کاربران

بپرس