شاع
لغت نامه دهخدا
شاع. ( ع ص ) آشکارا و فاش. ( آنندراج ). شائع. یقال «حدیث شائع و شاع » علی حذف العین ؛ ای ذائع فاش. ( اقرب الموارد ). || سهم شاع ؛ نصیب غیر مقسوم. ( منتهی الارب ). «سهم شائع و شاع »؛ ای مشترک غیرمقسوم. ( اقرب الموارد ).
شاع. ( ص ) بدبخت باشد. ( لغت فرس اسدی چ عباس اقبال آشتیانی ص 228 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید