شاشین

لغت نامه دهخدا

شاشین. ( اِخ ) صاحب روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات از قول صاحب التلخیص آورد که از جمله جزایر واقع در حوالی جزیره اندلس جزیره شاشین است که جزیره ای بزرگ باشدو طول آن بمقدار بیست روز راه است چارپایان در آن فراوان اند. گوسفندان آن جملگی سفیدند و گوسفندان سیاه در آن کمتر یافته شود و مردم آن زینت آلات طلا بیش ازسایر جایها بکار برند و وضیع و شریف اهالی گردن بندطلا آویزند و در نزدیکی این جزایر مغربی کشور افریقاو بلاد قیروان واقع است. ( روضات الجنات ج 1 ص 66 ).

فرهنگ فارسی

صاحب روضات الجنات فی احوال العلمائ والسادات از قول صاحب التلخیص آورد که از جلمه جزایر واقع در حوالی جزیره اندلس جزیره شاشین است که جزیره ای بزرگ باشد و طول آن بمقدار بیست روز راه است چارپایان در آن فراوان اند .

گویش مازنی

/shaashiyen/ کنایه از: ادرار کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس