شاشیدن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- پس شاشیدن ؛ در زبان محاوره تنزل کردن. ( فرهنگ نظام ).
- امثال :
مثل شتر پس میشاشد ؛ رو به انحطاط و تنزل میرود. رجوع به امثال و حکم دهخدا شود.
اگر نشاشیدی شب دراز است. ( فرهنگ نظام ).
به زمین سفت نشاشیدی که برویت ورپاشد. ( فرهنگ نظام )؛ هنوز مواجه با مشکل و مانع نشده ای.
بوته ای نشاشیده نگذاشته . ( فرهنگ نظام )؛ همه را گند زده.
|| غایط افکندن. ریدن. ریستن. || فروریختن آب و شراب و امثال آن باشد. ( فرهنگ جهانگیری ) ( شعوری ج 2 ورق 130 ). فروریختن آب و شراب و امثال آن که پیشاب گویند. ( انجمن آرای ناصری ). ریختن. ( ناظم الاطباء ). معنی اصلی شاشیدن ریختن آب و هر مایع است که در اوستا «شیچ » بوده و در سنسکریت «سیچ ». ( فرهنگ نظام ). و رجوع به شاریدن شود. || ترشح کردن. ( برهان قاطع ). چکیدن. ( ناظم الاطباء ). آب زدن. پاشیدن. رَش . نَضح. || ترشدن به آب. ( شرفنامه منیری ). تر شدن. ( برهان قاطع ) ( شعوری ج 2 ص 130 ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] فرو ریختن و سرازیر شدن آب، شاریدن.
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
ادرار کردن، شاشیدن
ادرار کردن، شاشیدن، پیشاب کردن
شاشیدن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
( آب تاختن ) آب تاختن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) میختن. میزیدن. ( صحاح الفرس ) :
ز قلب آنچنان سوی دشمن بتاخت
که از هیبتش شیر نر آب تاخت.
رودکی.
و سنگ اندر کمیزدان و دشخواری آب تاختن. ( التفهیم ) .
ز قلب آنچنان سوی دشمن بتاخت
که از هیبتش شیر نر آب تاخت.
رودکی.
و سنگ اندر کمیزدان و دشخواری آب تاختن. ( التفهیم ) .
با عرض پوزش
در لری بختیاری
مِسْتِن: شاشیدن
بِمِهز: بشاش
مِسْتِه: شاش
مِسْتِن: شاشیدند
در لری بختیاری
مِسْتِن: شاشیدن
بِمِهز: بشاش
مِسْتِه: شاش
مِسْتِن: شاشیدند
آب زرد، نم، جیش، فرو ریختن آب زرد، کوه قهوه ای
شاش به معنای آب زرد، نم زدن، جیش،
دستشویی کردن - ادرار کردن - به گفته ی کودکانه جیش کردن😂