شاشدان. ( اِ مرکب ) مثانه. ( شعوری ) ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ). آبدان. ( شعوری ). جایی که در آن پیشاب جمع شود. || ظرفی که در آن می شاشند. ( آنندراج ). مبوله. کمیزدان. گلدان. ظرف شب. ظرفی که بیماران به شب و یا بروز و شب در آن شاشند. لگن اصیص.
فرهنگ فارسی
مثانه مثانه یا ظرفی که در آن می شاشند
فرهنگ عمید
۱. جایی یا ظرفی که در آن ادرار می کنند. ۲. (زیست شناسی ) [قدیمی] مثانه.