شازب

لغت نامه دهخدا

شازب. [ زِ ] ( ع ص ) درشت. ( منتخب اللغات ). خشن. ( اقرب الموارد ). جای درشت. ( منتهی الارب ). طریق شازب ؛ راه درشت. ( ناظم الاطباء ). || خشک لاغر. ( منتخب اللغات ). صامر الیابس. ( اقرب الموارد ). لاغر و خشک از اسب و جز آن. ( منتهی الارب ). اسب باریک میان. ( شمس اللغات ). ج ، شُزَّب ، شَوازِب. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس