شاز

لغت نامه دهخدا

شأز. [ ش َءْزْ ] ( ع ص )زمین پرسنگ و ستبر. ( از متن اللغة ). جایگاه ستبر و سخت و مرتفع و خشن. ( از اقرب الموارد ). جای درشت سنگریزه ناک. ( منتهی الارب ). || ( مص ) بی آرام شدن. ( المصادر زوزنی چ بینش ص 389 ) ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

هم خوابگی با زن یا درشت شدن جایگاه

پیشنهاد کاربران

سپاس
نادر و کمیاب
شاز به معنی استشنا در کوردی ست، شنیدم
فرق شاد ونادر چیست
شاز درزبان کردی یعنی زیبا قشنگ
درگویش مردم اقلیم کردستان عراق ، شاز
درمقابل چیزی گفتە میشود. کە ممتاز وپسندیدە باشد، زبان مردم اقلیم کردستان عراق دوگویش است، سورانی و بادینی، این جملەدرزبان سورانی
تلفظ میشود؛
شاز در کوردی معنای زیبا و جذاب را دارد
شاز:ساز

بپرس