شاریدن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
ریخت دیگر کارواژه ی {شاریدن} چیست؟
بُنِ کنونیِ این کارواژه {شار} است، و ما برای واژگان هم آهنگ همچون {بار/دار}، کارواژه یِ {باشتن/داشتن} را داریم و اگر این هم به همان الگو باشد، پس باید ریختِ دیگر آن {شاشتن} باشد.
... [مشاهده متن کامل]
نگاه دیگر این است که شاید {شار} از {سار} گرفته شده باشد و بهتر است برای نادرست گرفته نشدن با {شاش. یدن}، از {ساشتَن} بکار ببریم.
به گمانم {شار} با {شُر} هَمریشه است و ما {شُر شُر} را نیز در پارسی داریم.
در پایان باز هم شاید این {شُر} هَمان {سُر} است که همه این واژگان در پیوند هستند و به گمانِ من، همه همریشه هستند.
{سُر خوردن} به چَمِ {جاری شدن/روان شدن} است و ما این را در {شار/شاریدن/شُر شُر} داریم.
ویرایش این دیدگاه، در پَس ( =بعد ) ، پس:
بِدرود!
بُنِ کنونیِ این کارواژه {شار} است، و ما برای واژگان هم آهنگ همچون {بار/دار}، کارواژه یِ {باشتن/داشتن} را داریم و اگر این هم به همان الگو باشد، پس باید ریختِ دیگر آن {شاشتن} باشد.
... [مشاهده متن کامل]
نگاه دیگر این است که شاید {شار} از {سار} گرفته شده باشد و بهتر است برای نادرست گرفته نشدن با {شاش. یدن}، از {ساشتَن} بکار ببریم.
به گمانم {شار} با {شُر} هَمریشه است و ما {شُر شُر} را نیز در پارسی داریم.
در پایان باز هم شاید این {شُر} هَمان {سُر} است که همه این واژگان در پیوند هستند و به گمانِ من، همه همریشه هستند.
{سُر خوردن} به چَمِ {جاری شدن/روان شدن} است و ما این را در {شار/شاریدن/شُر شُر} داریم.
ویرایش این دیدگاه، در پَس ( =بعد ) ، پس:
بِدرود!
شاریدن: شارِدَن ، شهرنشینی ، شهری بودن
شارینِش هم که برگرفته ازشاربه چم شهرست ، نیز میتواندبرابرواژه تمدن که واژه تازی ومدرنیسم که لاتینست ، باشدو
درکنارآنها بکاررودهمچون شهرآیینی!
تاچه درنظرآید!!
شارینِش هم که برگرفته ازشاربه چم شهرست ، نیز میتواندبرابرواژه تمدن که واژه تازی ومدرنیسم که لاتینست ، باشدو
درکنارآنها بکاررودهمچون شهرآیینی!
تاچه درنظرآید!!