لغت نامه دهخدا
شارون. ( اِخ ) ( بمعنی دشت )،همان ساحلی است که در میانه قیصریه و یافا واقع است و آن را سارون نیز گویند. طولش 30 میل و عرضش از 8تا 15 میل میباشد و در صحیفه یوشع ( عهد عتیق ) لشّارون مذکور است و بواسطه خرمی و بارآوری مشهور بود ومواشی داود را در آنجا می چرانیدند و اشعیای نبی آن را مدح مینماید و وعده و وعید میدهد و سلیمان هم نرگس شارون را در کتاب جامعه خود تعریف می نماید. باید دانست که دشت شارون فعلاً هم خرم و بارآور میباشد و در شمال این ساحل کوههای مرتفعی تشکیل یافته که اغلب خاک سرخ و سنگ ریگی که با صدف مخلوط است میباشد و تلهایی که بواسطه باد فراهم شده در آنجا موجود است و تپه های تباشیری در آنجا بسیار و بعضی با درخت بلوط پوشیده است. اما شارونی که در کتاب اول تواریخ ایام به اباشان و جلعاد مذکور است بزعم ستانلی همان دشت جلعاد و باشان است زیرا که امکان ندارد که املاک جاد تمامی عرض فلسطین را گرفته باشد. ( قاموس کتاب مقدس ).
شارون.( اِخ ) نام شهری است در فلسطین. ( از اعلام المنجد ).
شارون. ( اِخ )نام ناحیه ای است در کشور اردن. ( از اعلام المنجد ).
فرهنگ فارسی
نام ناحیه ایست در کشور اردن