دیکشنری
مترجم
بپرس
شارنده
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
شارنده. [ رَ دَ / دِ ] ( نف ) صفت از شاریدن.ریزنده. تراونده. روان شونده. رجوع به شاریدن شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها