شارل دوم یا شارل خبیث ( ۱۰ اکتبر ۱۳۳۲ – ۱ ژانویه ۱۳۸۷ ) ، پادشاه ناوار ۱۳۴۹–۱۳۸۷ و کنت اورو ۱۳۴۳–۱۳۸۷ بود.
علاوه بر پیرنه پادشاهی ناوار، شارل زمین های وسیعی در دوک نشین نرماندی داشت که از پدرش، کنت فیلیپ اورو و مادرش ملکه خوآنای دوم، ملکه ناوار، که آنها را به عنوان غرامت به دلیل انصراف از ادعاهای خود به تاج و تخت فرانسه، شامپاین و بری را در سال ۱۳۲۸ دریافت کرده بود. به ارث برده بود. همچنین در شمال فرانسه، او اورو، مورتاین، بخش هایی از وکسین و بخشی از کنتنکین را در اختیار داشت. شارل در یک مقطع حساس در جنگ صدساله بین فرانسه و انگلیس نقش مهمی داشت و بارها برای پیشبرد برنامه های خود طرف های خود را تغییر داد. او در سال ۱۳۸۷ به طور تصادفی زنده زنده در آتش سوخت.
شارل، پسر فیلیپ اورو، و خوانا دوم و در اورو متولد شد. [ ۱] پدرش پسرعموی اول پادشاه فرانسه فیلیپ ششم بود، در حالی که مادرش، جوآن، تنها فرزند پادشاه سابق فرانسه، لوئی دهم بود. شارل ناوار همان طور که دوست داشت اشاره کند «از دو طرف از گل زنبق زاده شده بود»، اما تا آنجا که به سرزمین های فرانسوی اش مربوط می شد، موفق به کسب یک میراث کوچک شد. شارل در دوران کودکی و تا زمانی که در ۱۷ سالگی پادشاه ناوار شد، در فرانسه بزرگ شد، بنابراین احتمالاً در لحظه تاجگذاری خود به زبان رومنس ناوارا تسلط نداشت. [ ۲]
در اکتبر ۱۳۴۹ مادر شارل درگذشت. [ ۳] [ ۳] و شارل برای ادای سوگند تاجگذاری و مسح شدن، در تابستان ۱۳۵۰ از پادشاهی خود دیدن کرد. برای اولین بار، سوگند به زبانی غیر از لاتین یا اکسیتان یعنی ناوارو - آراگونی که مرسوم بود، خوانده شد. به غیر از بازدیدهای کوتاهی که در ۱۲ سال اول سلطنت خود انجام داد، شارل تقریباً تمام وقت خود را در فرانسه گذراند. او ناوار را اساساً به عنوان منبع نیروی انسانی می دانست که با آن می توان طرح های خود را برای تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ در فرانسه پیش برد. او برای مدت طولانی امیدوار بود که ادعای او بر تاج و تخت فرانسه ( به عنوان وارث فیلیپ چهارم از طریق مادرش، و کاپتی از طریق پدرش ) به رسمیت شناخته شود. با این حال، او نتوانست تاج و تخت را از دست عموزاده هایش یعنی پادشاهان دودمان والوآ، که طبق قانون حق اولویت نخستین فرزند از او بزرگتر بودند، بگیرد.
شارل دوم در سال ۱۳۵۱ به عنوان ستوان سلطنتی در لانگودوک خدمت کرد و فرماندهی ارتشی را بر عهده داشت که پورت - سنت ماری در گارون را در سال ۱۳۵۲ تصرف کرد. در همان سال با ژوان والوآ دختر ژان دوم، پادشاه فرانسه ازدواج کرد. [ ۳] او به زودی نسبت به پاسبان فرانسه، شارل دو لا سردا، که قرار بود یکی از ذینفعان سلطنت آنگولم باشد، حسادت کرد. شارل ناوار احساس می کرد که حق داشتن این سرزمین ها را دارد زیرا این سرزمین ها به مادرش، ملکه ناوار تعلق داشتند، اما پادشاهان فرانسوی آن ها را در ازای مبلغ ناچیزی به عنوان غرامت از او گرفتند. [ ۳]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفعلاوه بر پیرنه پادشاهی ناوار، شارل زمین های وسیعی در دوک نشین نرماندی داشت که از پدرش، کنت فیلیپ اورو و مادرش ملکه خوآنای دوم، ملکه ناوار، که آنها را به عنوان غرامت به دلیل انصراف از ادعاهای خود به تاج و تخت فرانسه، شامپاین و بری را در سال ۱۳۲۸ دریافت کرده بود. به ارث برده بود. همچنین در شمال فرانسه، او اورو، مورتاین، بخش هایی از وکسین و بخشی از کنتنکین را در اختیار داشت. شارل در یک مقطع حساس در جنگ صدساله بین فرانسه و انگلیس نقش مهمی داشت و بارها برای پیشبرد برنامه های خود طرف های خود را تغییر داد. او در سال ۱۳۸۷ به طور تصادفی زنده زنده در آتش سوخت.
شارل، پسر فیلیپ اورو، و خوانا دوم و در اورو متولد شد. [ ۱] پدرش پسرعموی اول پادشاه فرانسه فیلیپ ششم بود، در حالی که مادرش، جوآن، تنها فرزند پادشاه سابق فرانسه، لوئی دهم بود. شارل ناوار همان طور که دوست داشت اشاره کند «از دو طرف از گل زنبق زاده شده بود»، اما تا آنجا که به سرزمین های فرانسوی اش مربوط می شد، موفق به کسب یک میراث کوچک شد. شارل در دوران کودکی و تا زمانی که در ۱۷ سالگی پادشاه ناوار شد، در فرانسه بزرگ شد، بنابراین احتمالاً در لحظه تاجگذاری خود به زبان رومنس ناوارا تسلط نداشت. [ ۲]
در اکتبر ۱۳۴۹ مادر شارل درگذشت. [ ۳] [ ۳] و شارل برای ادای سوگند تاجگذاری و مسح شدن، در تابستان ۱۳۵۰ از پادشاهی خود دیدن کرد. برای اولین بار، سوگند به زبانی غیر از لاتین یا اکسیتان یعنی ناوارو - آراگونی که مرسوم بود، خوانده شد. به غیر از بازدیدهای کوتاهی که در ۱۲ سال اول سلطنت خود انجام داد، شارل تقریباً تمام وقت خود را در فرانسه گذراند. او ناوار را اساساً به عنوان منبع نیروی انسانی می دانست که با آن می توان طرح های خود را برای تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ در فرانسه پیش برد. او برای مدت طولانی امیدوار بود که ادعای او بر تاج و تخت فرانسه ( به عنوان وارث فیلیپ چهارم از طریق مادرش، و کاپتی از طریق پدرش ) به رسمیت شناخته شود. با این حال، او نتوانست تاج و تخت را از دست عموزاده هایش یعنی پادشاهان دودمان والوآ، که طبق قانون حق اولویت نخستین فرزند از او بزرگتر بودند، بگیرد.
شارل دوم در سال ۱۳۵۱ به عنوان ستوان سلطنتی در لانگودوک خدمت کرد و فرماندهی ارتشی را بر عهده داشت که پورت - سنت ماری در گارون را در سال ۱۳۵۲ تصرف کرد. در همان سال با ژوان والوآ دختر ژان دوم، پادشاه فرانسه ازدواج کرد. [ ۳] او به زودی نسبت به پاسبان فرانسه، شارل دو لا سردا، که قرار بود یکی از ذینفعان سلطنت آنگولم باشد، حسادت کرد. شارل ناوار احساس می کرد که حق داشتن این سرزمین ها را دارد زیرا این سرزمین ها به مادرش، ملکه ناوار تعلق داشتند، اما پادشاهان فرانسوی آن ها را در ازای مبلغ ناچیزی به عنوان غرامت از او گرفتند. [ ۳]
wiki: شارل دوم پادشاه ناوار