شادی نمودن

لغت نامه دهخدا

شادی نمودن. [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) شادی کردن. ابتهاج. تبشیش. ( مصادر اللغه زوزنی ). تبهج :
فرود آمد از اسب گشتاسب زود
بر او آفرین کرد و شادی نمود.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

شادی کردن ابتهاج

پیشنهاد کاربران

بپرس