شادی . . . خوردن: به سلامتی نوشیدن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۸۱ ) .
شادی خور: آنکه به سلامتی کسی باده می خورد.
( ( هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی
مگر آن وقت که شادی خور و غمخوار تو باشم ) )
... [مشاهده متن کامل]
( گزیده غزلیات سعدی، حسن انوری، انتشارات علمی، چ اول، ۱۳۶۹، ص۲۶۲. )
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۸۱ ) .
شادی خور: آنکه به سلامتی کسی باده می خورد.
( ( هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی
مگر آن وقت که شادی خور و غمخوار تو باشم ) )
... [مشاهده متن کامل]
( گزیده غزلیات سعدی، حسن انوری، انتشارات علمی، چ اول، ۱۳۶۹، ص۲۶۲. )