شادی اور

/SAdi~Avar/

لغت نامه دهخدا

( شادی آور ) شادی آور. [ وَ ] ( نف مرکب ) نعت از شادی آوردن :
می شادی آور بشادی دهیم
ز شادی نهاده به شادی دهیم.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( شادی آور ) ( صفت ) آن که تولید شادی کند کسی که موجب نشاط گردد .

فرهنگ عمید

( شادی آور ) ویژگی آنچه سبب شادی و نشاط می شود، شادی آورنده.

پیشنهاد کاربران

شادی بار. ( نف مرکب ) نعت از شادی باریدن. شادی آور. مسرت انگیز :
به باغ رفتم تا خود چه حال پیش آید
که باد راحت پاش است و ابر شادی بار.
عمادی ( از سندبادنامه ، ص 136 ) .
اندوه ستان . [ اَ ه ْ س ِ ] ( نف مرکب ) اندوه زدا. گیرنده ٔ اندوه . شادی بخش : کار امروز بتر گشت که نومید شدم از تو ای کودک شادی ده اندوه ستان . فرخی .
فرح بخش
دلخوشکنک
آنچه که موقتا مایه دلخوشی باشد ولی پایه و اساسی نداشته باشد .

بپرس