شاد کار

لغت نامه دهخدا

شاد کار. ( ص مرکب ) شادکام و خوشحال. ( فرهنگ نظام ). رجوع به شادگار شود :
تو شادی کن ار شادکاران شدند
تو با تاجی ار تاجداران شدند.
نظامی ( از فرهنگ نظام ).
|| ( اِ مرکب ) شاکار. شاهکار. کار بی مزد باشد که مردم را بزور بر آن دارند. ( فرهنگ سروری ). کار بی مزد که بیگار گویند زیرا که کار شاهان بی مزد باشد. ( فرهنگ رشیدی ) ( شعوری ). کار مفت و رایگان. ( ناظم الاطباء ). ظاهراً شاکار درست است.

پیشنهاد کاربران

بپرس