شاخین

لغت نامه دهخدا

شاخین. ( ص نسبی ) از شاخ + ین علامت نسبت ؛ شاخدار. دارای شاخ. || پرشاخ :
یل پهلوان دید دیوی نژند
سیاهی چو شاخین درختی بلند.
اسدی ( گرشاسب نامه چ حبیب یغمائی ص 111 بیت 16 ).

فرهنگ عمید

۱. شاخ دار، دارای شاخ.
۲. پرشاخه: یل پهلوان دید دیوی نژند / سیاهی چو شاخین درختی بلند (اسدی: ۱۱۹ ).

واژه نامه بختیاریکا

شاخدار

پیشنهاد کاربران

بپرس