لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه آزاد فارسی
شاخه شاخه شدن (braiding)
تقسیم رودخانه به چندین کانال فرعی، به سبب نهشت رسوبات به صورتِ جزایر کوچکی در مسیر کانال اصلی. کانال های شاخه شاخه بیشتر در جریان های برفابی شکل می گیرند.
تقسیم رودخانه به چندین کانال فرعی، به سبب نهشت رسوبات به صورتِ جزایر کوچکی در مسیر کانال اصلی. کانال های شاخه شاخه بیشتر در جریان های برفابی شکل می گیرند.
wikijoo: شاخه_شاخه_شدن
مترادف ها
منشعب شدن، شاخه دراوردن، شاخه شاخه شدن، گل و بوته انداختن، مشتق شدن، جوانه زدن، براهجدیدی رفتن
منشعب شدن، شاخه شاخه شدن، منشعب کردن، شاخه دادن، شاخه بستن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
انشعاب