شاخ گذاشتن

لغت نامه دهخدا

شاخ گذاشتن. [ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) در زبان تکلم آزار دادن. ( فرهنگ نظام ). || در زبان محاوره باپرگویی مزاحم کسی شدن و مصدع گشتن. ( فرهنگ نظام ).
- شاخ گذاشتن در جیب کسی ، زیر بغل کسی ؛ در زبان محاوره کنایه از تعریف کسی را کردن برای فریب دادن او. ( فرهنگ نظام ).

فرهنگ فارسی

در زبان تکلم آزار کردن یا در زبان محاوره با پرگویی مزاحم کسی شدن و مصدع گشتن .

پیشنهاد کاربران

بپرس