شاخ برامدن

لغت نامه دهخدا

( شاخ برآمدن ) شاخ برآمدن. [ ب َ م َ دَ ] ( مص مرکب ) پشیمانی. مجازاً بسیار پشیمان شدن. ( فرهنگ نظام ). کنایه از غایت پشیمان شدن. ( آنندراج ) :
غزال اگر بتو میداشت لاف یکسانی
برآمده ست کنون شاخش از پشیمانی.
سعید اشرف ( از آنندراج و فرهنگ نظام ).

فرهنگ فارسی

( شاخ بر آمدن ) از پشیمانی مجازا بسیار پشیمان شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس