شابانج

لغت نامه دهخدا

شابانج. [ ن َ ] ( معرب ، اِ ) معرب شابانک. ( برهان ). مأخوذ از شابانک فارسی و بمعنی آن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شابانک و شاهبانک شود.

فرهنگ فارسی

معرب شابانک ماخوذ از شابانک فارسی و بمعنی آن .

پیشنهاد کاربران

بپرس