شائم
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
ظ:شایسته ام
کی خدمت را شایم تا پیش تو آیم
با این سر و این ریش چو پاغنده حلاج.
ابوالعباس ربنجی
ظ:مصراع اول پرسش بلاغی
کی خدمت را شایم تا پیش تو آیم
با این سر و این ریش چو پاغنده حلاج.
ابوالعباس ربنجی
ظ:مصراع اول پرسش بلاغی
بدیمن. . .
نحس
نحس
ساختمانی