لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
قذر دنس
فرهنگ عمید
۲. آلودگی، آمیختگی.
۳. شک و گمان.
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
واژه شائبه
معادل ابجد 309
تعداد حروف 5
تلفظ šā' ( y ) ebe
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، صفت ) [عربی: شائبَة، مؤنثِ شائب، جمع: شوائِب] ‹شایبه›
آواشناسی SA'ebe
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد 309
تعداد حروف 5
تلفظ šā' ( y ) ebe
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، صفت ) [عربی: شائبَة، مؤنثِ شائب، جمع: شوائِب] ‹شایبه›
آواشناسی SA'ebe
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی هوشیار
شائبه:
١. بدی، کم و کاستی
۲. آلودگی، آمیختگی
۳. گمان، دودلی، تردید
١. بدی، کم و کاستی
۲. آلودگی، آمیختگی
۳. گمان، دودلی، تردید
راحت ترین معنی استفاده از کلمه شائبه،
ناخالص است که متضاد آن
بی شائبه، می شود خالص
ناخالص است که متضاد آن
بی شائبه، می شود خالص
سلام علیکم
در ادامه مطلب فوق در خصوص معنا و مفهوم واژه "شائبه" ذکر این نکته لازم است که:
برخی اوقات در نوشتارها یا سخنرانی ها عده ای از تعبیر "بی شائبه" استفاده می کنند، مانند: "با تقدیر از زحمات و الطاف بی شائبه شما مردم شریف"
... [مشاهده متن کامل]
و آری دراینجا ترکیب: "بی شائبه" یعنی: عاری از هرگونه آلودگی و عیب و نقص.
و بعبارت روان تر یعنی: "خالصانه".
پس در نتیجه، "بی شائبه = خالصانه.
در ادامه مطلب فوق در خصوص معنا و مفهوم واژه "شائبه" ذکر این نکته لازم است که:
برخی اوقات در نوشتارها یا سخنرانی ها عده ای از تعبیر "بی شائبه" استفاده می کنند، مانند: "با تقدیر از زحمات و الطاف بی شائبه شما مردم شریف"
... [مشاهده متن کامل]
و آری دراینجا ترکیب: "بی شائبه" یعنی: عاری از هرگونه آلودگی و عیب و نقص.
و بعبارت روان تر یعنی: "خالصانه".
پس در نتیجه، "بی شائبه = خالصانه.
سلام علیکم
واژه "شائبه" اسم فاعل "شَوب" بمعنای: آلوده، آمیخته و آمیزه است، و باز در مفهوم: شک و شبهه می باشد، و ریشه در وحی کلام الهی دارد، آنجاکه می فرماید: "ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَیْها لَشَوْباً مِنْ حَمِیمٍ. " ( ۶۷/صافّات ) یعنی: سپس بر روى آن ( درخت زقّوم ) ، مخلوطى از آب جوشان و سوزنده براى آنان خواهد بود.
... [مشاهده متن کامل]
واژه "شائبه" اسم فاعل "شَوب" بمعنای: آلوده، آمیخته و آمیزه است، و باز در مفهوم: شک و شبهه می باشد، و ریشه در وحی کلام الهی دارد، آنجاکه می فرماید: "ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَیْها لَشَوْباً مِنْ حَمِیمٍ. " ( ۶۷/صافّات ) یعنی: سپس بر روى آن ( درخت زقّوم ) ، مخلوطى از آب جوشان و سوزنده براى آنان خواهد بود.
... [مشاهده متن کامل]
تردید داشتن به چیزی که باعث شائب طرف متقابل شود.
هم خانواده ها:
شَائِبَة [از ریشه ی شوب]: واحد ( الشَّوَائِب ) عیب، نقص، اشکال، ایراد، ناخالصی.
شَوْب [از ریشه ی شوب]: ( مصدر ) ، آنچه که با چیز دیگرى آمیخته شود.
مَشُوب [از ریشه ی شوب]: درهم آمیخته، مخلوط، آلوده، معیوب.
شَائِبَة [از ریشه ی شوب]: واحد ( الشَّوَائِب ) عیب، نقص، اشکال، ایراد، ناخالصی.
شَوْب [از ریشه ی شوب]: ( مصدر ) ، آنچه که با چیز دیگرى آمیخته شود.
مَشُوب [از ریشه ی شوب]: درهم آمیخته، مخلوط، آلوده، معیوب.
به شک اندازنده درباره وجود چیزی
بی شائبه : بدون آلودگی و نقص ، با خلوص و صداقت ، پاک ، صادق
بی شائبه : بدون آلودگی و نقص ، با خلوص و صداقت ، پاک ، صادق
به شک اندازنده درباره وجود چیزی، و به مجاز ، عیب و بدی یا نقص در چیزی، بی شائبه : بدون آلودگی و با خلوص و صداقت، پاک ، خالص
نباید دیگران به من وشما شائه کنند یعنی چه
عیب
نقص
شک
نقص
شک
به شک اندازنده درباره ی وجود چیزی، مجازا عیب یا نقص درچیزی
عیب و بدی و نقص در چیزی
شک و گمان
شک و گمان
عیب
نقصی
شک
تردید
گمان
نقصی
شک
تردید
گمان
شک و تردید و گمان
ناپاکی , الودگی , کثافت , تیره کردن , کدر کردن , لکه دار کردن، شبهه ناک، شک وتردید، عیب ، نقص ، اشکال ، ایراد ، شائبه ، ناخالصی
شک و گمان
ریاکار، دورو، دورودورنگ
شک و تردید
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)