[ویکی فقه] برهان را بر حسب شئون گوناگون و آثار متفاوت آن نامهای دیگری است که در قرآن به آن ها اشاره شده است.
برهان از آن رو که زوال ناپذیر و غالب است یا از آن جهت که تیز و گذراست یا برای آن که خصم و مخالف را به گونه ای در بن بست قرار می دهد که هیچ راهی برای فرار نمی یابد یا چون بر عقول و فهمها سلطه می یابد یا به جهت همه این امور در آیاتی «سلطان» خوانده می شود؛ مانند فرو نفرستادن سلطان از سوی خداوند بر آنچه مشرکان و بت پرستان می پرستند، نفی سلطان از گفته کسانی که برای خداوند فرزند قائل شده اند، بیان خشم الهی نسبت به مجادله کنندگان در آیات او بدون سلطان و تقبیح عمل آنان، مطالبه سلطان از مشرکان بر ادّعای شنیدن سخن فرشتگان و فرستادن موسی (علیه السلام) همراه با سلطان به سوی فرعون و پیروان وی.
← مراد از سلطان
برهان نشانه حقانیت آورنده آن است، ازاین رو در برخی از موارد از آن به «آیه» تعبیر شده است؛ مانند: «ثُمَّ اَرسَلنا موسی و اَخاهُ هرونَ بِایتِنا و سُلطن مُبین» که از عصا و ید بیضا و دیگر امور خارق عادتی که به دست حضرت موسی (علیه السلام) ظاهر شد و حقّانیّت وی را ثابت کرد به «آیات» تعبیر شده است، در حالی که خداوند در آیه ۳۲ سوره قصص از خصوص عصا و ید بیضا به عنوان دو برهان یاد کرده است: «فَذنِکَ بُرهنانِ مِن رَبِّکَ اِلی فِرعَونَ و مَلاَِهِ...».
حجّت
از آن رو که برهان یقینی ترین راه و متقن ترین شیوه برای احقاق حقّ یا ابطال باطل است در بسیاری از موارد از آن با «حجّت» یاد شده که عبارت از قولی است که در اثبات یا ابطال چیزی به کار می رود؛ مانند: «و تِلکَ حُجَّتُنا ءاتَینها اِبرهیمَ عَلی قَومِهِ نَرفَعُ دَرَجت مَن نَشاءُ اِنَّ رَبَّکَ حَکیمٌ عَلیم». در این آیه شریفه خداوند متعالی با اشاره به براهینی که در آیات پیشین بر نفی بت پرستی و بطلان ربوبیّت اجرام آسمانی و اثبات امنیت برای مؤمنان اقامه شده، می فرماید: این ادلّه و براهین، حجّتی بود که ما به ابراهیم عطا کردیم تا آن را در برابر قومش به کار گیرد.
بیّنه
...
برهان از آن رو که زوال ناپذیر و غالب است یا از آن جهت که تیز و گذراست یا برای آن که خصم و مخالف را به گونه ای در بن بست قرار می دهد که هیچ راهی برای فرار نمی یابد یا چون بر عقول و فهمها سلطه می یابد یا به جهت همه این امور در آیاتی «سلطان» خوانده می شود؛ مانند فرو نفرستادن سلطان از سوی خداوند بر آنچه مشرکان و بت پرستان می پرستند، نفی سلطان از گفته کسانی که برای خداوند فرزند قائل شده اند، بیان خشم الهی نسبت به مجادله کنندگان در آیات او بدون سلطان و تقبیح عمل آنان، مطالبه سلطان از مشرکان بر ادّعای شنیدن سخن فرشتگان و فرستادن موسی (علیه السلام) همراه با سلطان به سوی فرعون و پیروان وی.
← مراد از سلطان
برهان نشانه حقانیت آورنده آن است، ازاین رو در برخی از موارد از آن به «آیه» تعبیر شده است؛ مانند: «ثُمَّ اَرسَلنا موسی و اَخاهُ هرونَ بِایتِنا و سُلطن مُبین» که از عصا و ید بیضا و دیگر امور خارق عادتی که به دست حضرت موسی (علیه السلام) ظاهر شد و حقّانیّت وی را ثابت کرد به «آیات» تعبیر شده است، در حالی که خداوند در آیه ۳۲ سوره قصص از خصوص عصا و ید بیضا به عنوان دو برهان یاد کرده است: «فَذنِکَ بُرهنانِ مِن رَبِّکَ اِلی فِرعَونَ و مَلاَِهِ...».
حجّت
از آن رو که برهان یقینی ترین راه و متقن ترین شیوه برای احقاق حقّ یا ابطال باطل است در بسیاری از موارد از آن با «حجّت» یاد شده که عبارت از قولی است که در اثبات یا ابطال چیزی به کار می رود؛ مانند: «و تِلکَ حُجَّتُنا ءاتَینها اِبرهیمَ عَلی قَومِهِ نَرفَعُ دَرَجت مَن نَشاءُ اِنَّ رَبَّکَ حَکیمٌ عَلیم». در این آیه شریفه خداوند متعالی با اشاره به براهینی که در آیات پیشین بر نفی بت پرستی و بطلان ربوبیّت اجرام آسمانی و اثبات امنیت برای مؤمنان اقامه شده، می فرماید: این ادلّه و براهین، حجّتی بود که ما به ابراهیم عطا کردیم تا آن را در برابر قومش به کار گیرد.
بیّنه
...
wikifeqh: شئون_برهان