شئز

لغت نامه دهخدا

شئز. [ ش َءْزْ ] ( ع مص ) هم خوابگی با زن. ( از ذیل اقرب الموارد ). نکاح. ( از متن اللغة ). آرمیدن با کنیزک. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). || درشت شدن جایگاه. ( حاشیه المصادر زوزنی چ بینش ص 389 ). ستبر شدن جایگاه از سنگ و اما زمین که از گل سطبر شده است به آن ارض غلیظة گویند. ( از متن اللغة ). درشت گردیدن و بلند و سخت شدن جای و جز آن. || بی آرام شدن و ترسیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بی آرام شدن. ( المصادر زوزنی ).

شئز. [ ش َ ءِ ] ( ع ص ) جای درشت سنگریزه ناک. بمعنی شأز. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

جای درشت سنگریزه ناک بمعنی شاز

پیشنهاد کاربران

بپرس