دیکشنری
مترجم
بپرس
سیگاری
/sigAri/
مترادف سیگاری
: دودی، سیگارکش، سیگارفروش، مربوط به سیگار
معنی انگلیسی
:
smoker
,
cigarette-shaped
,
tubular
,
cigarette-seller
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
سیگاری. ( ص نسبی ) منسوب به سیگار. || سیگارفروش. ( فرهنگ فارسی معین ). || سیگارکش.
فرهنگ فارسی
۱ - منسوب به سیگار . ۲ - سیگار فروش .
فرهنگ معین
[ فر - فا. ] (ص نسب . ) ۱ - سیگارکش . ۲ - سیگاری که در آن حشیش ریخته باشند. ۳ - سیگار فروش .
مترادف ها
smoker
(اسم)
اهل دود، سیگاری، اهل دخانیات، وسیله ای که تولید دود میند
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها