سیکران. [ س َ ک َ ] ( معرب ، اِ ) بنج. ( تحفه حکیم مؤمن ) ( از اقرب الموارد ). شوکران. شیکران. ( یادداشت مؤلف ). بزرالبنج. ( الفاظ الادویه ). گیاهی است پیوسته سبز و دانه آن را میخورند. ( منتهی الارب ). و تخم آن بزرالبنج و ماش عطار و خداع الرجال و ریشه آن تب انگیز است. ( یادداشت بخط مؤلف ).