سیچ
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
سیچ، سیج، ذیج، زیچ،
همه گویشی از کلمه دی و دیچ به معنی محلی برای دیدبانی کردن، محل دید زدن، محل رصد کردن
همه گویشی از کلمه دی و دیچ به معنی محلی برای دیدبانی کردن، محل دید زدن، محل رصد کردن
سیچ به زبان ترکی یعنی برین
برای مثال سیچ در این زندگی
ترجمه برین در این زندگی
برای مثال سیچ در این زندگی
ترجمه برین در این زندگی
( سیچ ) یکنوع گیاه خودرو کوهی است. شکل آن مثل تره فرنگی است اما برگ های آن تا آخر سبز تیره وازهم جدا است. مزه آن هم کمی شبه تره فرنگی ولی کمی تند تر. درماه سوم بهار بعد از باران های موسمی درکوه هامیروید.
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
مردم به شکل اسفناج انرا میپزند ومیخورند. ساقه کوتاه وپهن وخیلی سخت دارد. ساقه وریشه آنرا در آفتاب خشک ودر آسیاب آرد میکنند پودر برنگ کریمی بدست میاید. با آب مخلوط نموده سرش یا چسپ درست میشود برای کاغذ پارچه ویا سابق با گل سفید ایرانی مخلوط میکردند رنگ دیوار منازل میساختند. این گیاه در کوه های جنوب ولایت لوگر در افغانستان پیدا میشود.
سیچ نام یک دهستان هست در خراسان جنوبی از توابع شعرستان قاینات ( طلای سرخ )
من خودم ترک هستم. سیچ به معنی اَن میباشد
سیچیدَن = نظم پیدا کردن/نظم دادن.
سیچ ما موقع ای به سیگار میگیم که میخواهیم کسی نفهمه
( سیچ ) به زبان کرمانجی یعنی سفید یا سپید میباشد
سیچ در ترکی بمعنای برین هست بطوریکه معنی سیچماخ ریدن هست
سیچ یک گیاه تره مانند با گل های زرد است که در همگام بهار در بیابان به عمل می اید