سیور

لغت نامه دهخدا

سیور. [ س ُ ] ( ع اِ ) ج ِ سیر، دوال چرم. ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ).

سیور. [ س ُ ] ( اِ ) از انواع تیره ناژویان ( مخروطیان ) که میوه های کروی دارد و در نقاط مرطوب میروید. ( از گیاه شناسی گل گلاب ص 302 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) گونه ای سرو که آن را سرو خمره یی نیز گویند .
جمع سیر . دوال چرم

پیشنهاد کاربران

سیور به شکل سَیور در زبان لکی یعنی۱. پهن و پشکل گاو و گوسفند ۲. فضولات حیوانی ۳. سیوردونی یعنی جای جمع شدن فضولات حیوانی ۴. در زبان لکی سیور معادل یاس یعنی پهن هست و یاسکو معادل سیوردن هم هست ۵. در زبان
...
[مشاهده متن کامل]
معیار لکی سیوردن سبد مخصوصی برای حمل پهن حیوان ها از طویه به جایی بیرون از محوطه بوده همان سبد بافته بیشتر مد نظر است که امروزه تا حد زیادی منسوخ شده و به محل جمع کردن پهن سیوردونی می گویند

یعنی قرار گرفته بین سه رود ( رودخانه )

بپرس