سیه سنبل

لغت نامه دهخدا

سیه سنبل. [ ی َه ْ سُم ْ ب ُ ] ( اِ مرکب ) سیسنبر است و آن سبزی باشد میان پودنه و نعناع. ( آنندراج ) ( برهان ). ریحانی است خوش بو که دفع زهر عقرب کند و معرب آن سیسنبر است. ( فرهنگ رشیدی ) :
نیشی که بزد عقرب زلفت بدل من
زهرش به سیه سنبل خط تو دوا یافت.
اورمزدی ( از فرهنگ رشیدی ).
رجوع به سیاه سنبل و سیسنبرشود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) گیاهی است از تیره نعناعیان که دارای نوعی ساقه خزنده هوایی و ساقه زیرزمینی است و این ساقه در فواصل ریشه تولید کرده در مقابلش یک ساقه هوایی خارج میشود و به این ترتیب گیاه تکثیر می یابد برگهایش متقابل بیضوی نوک تیز دندانه دار و کمی پوشیده از کرک به درازی ۴ تا ۷ سانتیمتر و به عرض ۲ تا ۳ سانتیمتر است . ساقه سوسنبر مانند نعناع چهار گوش است و از حیث رنگ مایل به بنفش یا مایل به ارغوانی است . رنگ گلها قرمز یا کم و بیش ارغوانی مایل به بنفش است نعناع طبی آس بویه سیسنبر .
سیستبر است و آن سبزی باشد میان پونه و نعناع .

پیشنهاد کاربران

بپرس