سیه سر. [ ی َه ْ س َ ] ( اِ مرکب ) کنایه از آدمی زاد باشد. ( برهان ). آدمی. ( فرهنگ رشیدی ) : سیه سر را قضا بر سر نبشته ست گنهکاریش در گوهر سرشته ست.( ویس و رامین ).|| قلم نویسندگی. ( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به سیاه سر و سیاسر شود.
مکار و نیرنگ باز ، آب زیر کاه ، آدم زرنگ و موذی، مکار، حیله گر، فریب کار، تودار، موذی در زبان ملکی گالی بشکرد+ عکس و لینک