سیه روز

/siyahruz/

مترادف سیه روز: بدبخت، بیچاره، شوربخت، مفلوک

متضاد سیه روز: خوشبخت

معنی انگلیسی:
fated, miserable

لغت نامه دهخدا

سیه روز. [ ی َه ْ ] ( ص مرکب ) بدبخت. بی طالع. محروم. ( ناظم الاطباء ) :
چنین پنداشت فرهاد سیه روز
که او را بود خواهد نیک آن روز.
نظامی.
مجنون ز گزاف این سیه روز
برزد زدل آتشی جگرسوز.
نظامی.
|| مظلوم. ستمکش. || دلتنگ و حزین. ( ناظم الاطباء ). رجوع به سیاه روز شود.

فرهنگ فارسی

بدبخت و بی طالع و محروم

جدول کلمات

بیچاره

پیشنهاد کاربران

فلک زده
ادبار
سیه روز به زبان آذری می شود " قارا گون " در اصطلاح ترکی معنی بدبخت , بیچاره
منه ده باخدین او شهلا گؤزوله ، من قارگون،
جورئتیم اولمادی بیر کلمه تمنّایه گلیم.
تو با آن چشمانی شهلا و نافذ خود در آن لحظه ای که نظری بر من انداختی
...
[مشاهده متن کامل]

من ِ بیچاره ( چنان در تماشای تو غرق شدم با آنکه حرف های زیادی برای گفتن در دل داشتم ) نتوانستم حتی کلمه ای بر زبان بیاورم .
کلیات ترکی شهریار ( گئتمه ترسا بالاسی )

بپرس