حسنش از خط عالمی زیر و زبر دارد هنوز
سینه چاکان چون قلم در هر گذر دارد هنوز.
صائب ( از آنندراج ).
|| آنکه یقه دریده یا تکمه های آن باز کرده باشد و این کار در عزا کنند. ( یادداشت بخط مؤلف ). مصیبت رسیده. ( ناظم الاطباء ). کنایه از مصیبت دیده. ( فرهنگ فارسی معین ). || کسی که سینه وی بر اثر ضربت چاک برداشته. ( فرهنگ فارسی معین ). || کنایه از رنج دیده ، آزارکشیده. ( فرهنگ فارسی معین ). آزرده. رنج دیده. ( ناظم الاطباء ).