سینه درد

/sinedard/

معنی انگلیسی:
cough, pectoralgia, pneumonalgia or any other disease connected withthe chest

لغت نامه دهخدا

سینه درد. [ ن َ / ن ِ دَ ] ( اِ مرکب ) دردی که بر سینه عارض شود و معمولاً این درد یک عارضه ثانوی از ناخوشیهای اعضای داخل قفسه صدری ( از قبیل انساج مختلف قلب یا ریتین یا قصبةالریه یا مری یا نایژه ها و یا پرده حاجز ) است. درد سینه. ( فرهنگ فارسی معین ). || از نظر پزشکی معمولاً درد شدید روی قلب در موقع حمله آنژین سینه را بنام درد سینه مینامند. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

۱ - دردی که بر سینه عارض شود و معمولا این درد یک عارضه ثانوی از ناخوشیهای اعضای داخل قفسه صدری ( از قبیل انساج مختلف قلب یا ریتین یا قصبه الریه یا مری یا نایژه ها و یا پرده حاجز ) است درد سینه . ۲ - معمولا درد شدیدی روی قلب در موقع حمله آنژین سینه را به نام درد سینه می نامند .

فرهنگ عمید

دردی که در هر قسمت سیستم تنفس به ویژه ریه ها احساس شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس