سینِمای مستند ایران
شهید آوینی
پنج سال پس از پیدایش سینما در اروپا، در ۲۴ فروردین ۱۲۷۹ش مظفرالدین شاه قاجار و میرزا ابراهیم خان عکاس باشی در سفر به پاریس با دستگاه سینماتوگراف آشنا شدند، و در ۲۷ مرداد همان سال، عکاس باشی، به دستور شاه قاجار، در روز برگزاری جشن عید گل در اوستاند، بلژیک، مأمور شد تا دوربین گومونِ خریداری شده در فرنگ را به کار بیندازد. به این ترتیب او در تاریخ سینمای ایران نخستین فیلم بردار از یک واقعۀ مستند شناخته شد. عکاس باشی بعدها از شیرهای شاه در دوشان تپه و مظفرالدین شاه و اهل دربار فیلم های کوتاهی گرفت، که تعدادی از آن ها همچنان محفوظ است. خان بابا معتضدی، در دورۀ سلطنت پهلوی اول، حرفه ای تر از عکاس باشی عمل کرد، او پس از گرفتن چند فیلم خانوادگی و اندوختن تجربه از بسیاری مراسم مهم تاریخیِ زمان خود فیلم برداری کرد، که پاره ای از آن ها جزو اسناد تصویری ارزشمند تاریخ معاصر تابه حال باقی مانده است. برخی از فیلم های اوست: حضور سردار سپه در مجلس مؤسسان (۱۳۰۴)، سلام سردار سپه و ایرادکردن خطبۀ پادشاهی در کاخ گلستان (۱۳۰۴)، تاج گذاری رضاشاه (۱۳۰۵)، مدرسۀ نظام (۱۳۰۶)، و افتتاح رادیو تهران (۱۳۱۹). در سال های جنگ جهانی دوم هیچ فرد یا گروه فیلم بردار ایرانی در کشور فعال نبود. از این رو از وقایع مربوط به حضور ارتش متفقین در خاک ایران هیچ سند منحصربه فردی موجود نیست. به غیر از آن چه خارجی ها گرفته اند و تعدادی از آن ها در فیلم های مربوط به اخبار جنگ به نمایش درآمده است، برای جبران این وضع گروهی از افسران ارتش مانند سروان محمد درم بخش، سروان مهدی گل سرخی، ستوان خلیقی، و محمد شب پره، استودیوهای شهریار فیلم، ارتش فیلم و ری فیلم را بنیاد نهادند و از برخی رویدادها و ماجراها فیلم گرفتند، که بعضی از آن ها جنبۀ محرمانه داشت. تشییع جنازۀ رضاشاه از مصر به تهران مستندی است که ستوان خلیقی گرفت. از دیگر فیلم های واحد فیلم برداری ارتش ورود محمدرضاشاه به تبریز پس از متفرق کردنِ اعضای حزب دموکرات آذربایجان است. در سال های پرشور ملی شدن صنعت نفت، اسماعیل کوشان از سفر دکتر مصدق به امریکا و سخنرانی او در سازمان ملل فیلمی مستند و رنگی گرفت که در سینما کریستال با نامِ مسافرت مصدق نمایش داده شد. فیلم های دیگری از این دوره باقی مانده که غالباً تدوین نشده اند و بدون صدا در آرشیوهای مختلف نگهداری می شوند. تعدادی از گزارش های مستند تاریخی عبارت اند از کابینۀ دکتر مصدق قبل از سی تیر، تظاهرات احزاب سیاسی در خیابان های تهران، مانور ارتش، خروج انگلیسی ها از ایران، حرکت مصدق به لاهه، و پایین کشیدن مجسمۀ شاه در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲. بعد از کودتای ۲۸ مرداد مستندسازی در مسیر دیگری قرار گرفت. در ۱۳۲۸ درپی همکاریِ ادارۀ اطلاعات و روابط فرهنگی امریکا و ادارۀ هنرهای زیبا، گروه سیراکیوز (وابسته به سازمان فیلم برداری دانشگاه سیراکیوز) برای تهیۀ فیلم های مستند گزارشی و تبلیغاتی وارد ایران شدند. اعضای این گروه فعالیت جدی خود را از ۱۳۳۰ش آغاز و اعلام کردند که از پرداختن به مضامین سیاسی روز پرهیز خواهند کرد. در نتیجۀ توافق وزارت فرهنگ و هنر و مسئولان اصل چهار در ایران سازمان فیلم برداری دانشگاه سیراکیوز از ۱۳۳۲ فعالیت پردامنه ای را آغاز کرد. آن ها در فیلم های گزارشی و تبلیغاتی با نشان دادن عقب ماندگی به ویژه در روستاها، دولت امریکا را نیرویی معرفی کردند که درصدد مبارزه با آثار و عواقب عقب ماندگی است؛ چنین تلاشی البته کاملاً سیاسی بود. برخی از این فیلم ها عبارت اند از ِ اصلاح نژاد گاو، غذا و سلامتی، سل علاج پذیر است، آموزشگاه های تان را نو کنید، چرا کودکان تلف می شوند، و جلوگیری از اسهال و آب پاک. در اواخر دهۀ ۱۳۳۰ و اوایل دهۀ ۱۳۴۰ جریان تازه ای در سینمای مستند ایران شکل گرفت. شرکت های عامل نفت ایران و کارگاه فیلم گلستان (از ۱۳۳۵)، امکان تهیۀ فیلم های زیادی را فراهم کردند. برخی از این فیلم ها عبارت اند از موج مرجان خارا (ابراهیم گلستان و آلن پندری)، چشم انداز ۱ تا ۵ (گلستان، فروغ فرخ زاد و پندری)، مبارزه با آتش در اهواز (ابوالقاسم رضایی)، خانه سیاه است (فرخ زاد)، خراب آباد (گلستان)، و گنجینه های گوهر (گلستان). در سال های بعد سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران زیرنظر فریدون رهنما و فرخ غفاری، و ادارۀ کل امور سینمایی کشور، زیر نظر مهرداد پهلبد امکانات فراوانی در اختیار خسرو سینایی، کامران شیردل، منوچهر طیاب، سهراب شهیدثالث، آرتم اوهانجانیان، ناصر تقوایی، پرویز کیمیاوی، هوشنگ شفتی، محمدقلی سیار، حسین ترابی، محمدرضا اصلانی، و هم دوره های آنان قراردادند تا فیلم هایی مانند گود مقدس، اربعین، مشهد، تپه های قیطریه، شقایق سوزان، حاج مصورالملکی، اون شب که بارون اومد، ریتم، طرح چم، یا ضامن آهو و مانند این ها ساخته شود. در روزهای انقلاب بسیاری از مستندسازان دوربین به دست گرفتند و خود یا به همراه گروه به ثبت وقایع و تظاهرات مردم پرداختند، که بخشی از آن ها به نمایش درآمد، ازجمله تپش تاریخ (حسین فردوست و داود کنعانی)، شهادت (لودتز بیکر)، سقوط ۵۷ (باربد طاهری)، حماسۀ قرآن (فرامرز باصری)، و برای آزادی (حسین ترابی). با پیروزی انقلاب اسلامی جریان دیگری از مستندسازیِ انتقادی و اجتماعی رواج گرفت که آثار و نشانه های آن از دهۀ ۱۳۵۰ در فیلم های تعدادی از فیلم سازان پدیدار شده بود؛ ازجمله این فیلم هاست: کودک و استثمار (محمدرضا اصلانی)، کوره پزخانه (محمدرضا مقدسیان)، و با خاک... تا خاک (منوچهر مشیری). با آغاز جنگ عراق علیه ایران ده ها فیلم بردار جوان با دوربین های هشت و شانزده میلی متری و ویدئویی راهی جبهه شدند و فیلم های بسیاری گرفتند که دست کم از حیث ارزش های خبری و سندی معتبرند. سازندگان این فیلم ها عمدتاً فیلم برداران و کارگردان های گروه فیلم و سریال ـ واحد جنگ سیمای جمهوری اسلامی، ادارۀ کل سمعی و بصری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و گروه تلویزیونی روایت فتح به سرپرستی مرتضی آوینی بودند. هم زمان با ساخته شدنِ این فیلم ها، فیلم سازان دیگری پا به عرصه گذاشتند که با سرمایۀ بخش خصوصی یا با تهیه کنندگی انجمن سینمای جوان، سینمای مستند ایران را با گام های بلندی به جلو بردند، ازجملۀ این فیلم هاست: در مدرسۀ سیدقلیچ ایشان (فرشاد فداییان)، بره ها در برف به دنیا می آیند (فرهاد مهران فر)، ملاخدیجه و بچه هایش (ابراهیم مختاری)، جیران (فرزاد مؤتمن)، سپیدجامگان (مهوش شیخ الاسلامی)، و تی تی (محمدعلی سجادی).
شهید آوینی
پنج سال پس از پیدایش سینما در اروپا، در ۲۴ فروردین ۱۲۷۹ش مظفرالدین شاه قاجار و میرزا ابراهیم خان عکاس باشی در سفر به پاریس با دستگاه سینماتوگراف آشنا شدند، و در ۲۷ مرداد همان سال، عکاس باشی، به دستور شاه قاجار، در روز برگزاری جشن عید گل در اوستاند، بلژیک، مأمور شد تا دوربین گومونِ خریداری شده در فرنگ را به کار بیندازد. به این ترتیب او در تاریخ سینمای ایران نخستین فیلم بردار از یک واقعۀ مستند شناخته شد. عکاس باشی بعدها از شیرهای شاه در دوشان تپه و مظفرالدین شاه و اهل دربار فیلم های کوتاهی گرفت، که تعدادی از آن ها همچنان محفوظ است. خان بابا معتضدی، در دورۀ سلطنت پهلوی اول، حرفه ای تر از عکاس باشی عمل کرد، او پس از گرفتن چند فیلم خانوادگی و اندوختن تجربه از بسیاری مراسم مهم تاریخیِ زمان خود فیلم برداری کرد، که پاره ای از آن ها جزو اسناد تصویری ارزشمند تاریخ معاصر تابه حال باقی مانده است. برخی از فیلم های اوست: حضور سردار سپه در مجلس مؤسسان (۱۳۰۴)، سلام سردار سپه و ایرادکردن خطبۀ پادشاهی در کاخ گلستان (۱۳۰۴)، تاج گذاری رضاشاه (۱۳۰۵)، مدرسۀ نظام (۱۳۰۶)، و افتتاح رادیو تهران (۱۳۱۹). در سال های جنگ جهانی دوم هیچ فرد یا گروه فیلم بردار ایرانی در کشور فعال نبود. از این رو از وقایع مربوط به حضور ارتش متفقین در خاک ایران هیچ سند منحصربه فردی موجود نیست. به غیر از آن چه خارجی ها گرفته اند و تعدادی از آن ها در فیلم های مربوط به اخبار جنگ به نمایش درآمده است، برای جبران این وضع گروهی از افسران ارتش مانند سروان محمد درم بخش، سروان مهدی گل سرخی، ستوان خلیقی، و محمد شب پره، استودیوهای شهریار فیلم، ارتش فیلم و ری فیلم را بنیاد نهادند و از برخی رویدادها و ماجراها فیلم گرفتند، که بعضی از آن ها جنبۀ محرمانه داشت. تشییع جنازۀ رضاشاه از مصر به تهران مستندی است که ستوان خلیقی گرفت. از دیگر فیلم های واحد فیلم برداری ارتش ورود محمدرضاشاه به تبریز پس از متفرق کردنِ اعضای حزب دموکرات آذربایجان است. در سال های پرشور ملی شدن صنعت نفت، اسماعیل کوشان از سفر دکتر مصدق به امریکا و سخنرانی او در سازمان ملل فیلمی مستند و رنگی گرفت که در سینما کریستال با نامِ مسافرت مصدق نمایش داده شد. فیلم های دیگری از این دوره باقی مانده که غالباً تدوین نشده اند و بدون صدا در آرشیوهای مختلف نگهداری می شوند. تعدادی از گزارش های مستند تاریخی عبارت اند از کابینۀ دکتر مصدق قبل از سی تیر، تظاهرات احزاب سیاسی در خیابان های تهران، مانور ارتش، خروج انگلیسی ها از ایران، حرکت مصدق به لاهه، و پایین کشیدن مجسمۀ شاه در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲. بعد از کودتای ۲۸ مرداد مستندسازی در مسیر دیگری قرار گرفت. در ۱۳۲۸ درپی همکاریِ ادارۀ اطلاعات و روابط فرهنگی امریکا و ادارۀ هنرهای زیبا، گروه سیراکیوز (وابسته به سازمان فیلم برداری دانشگاه سیراکیوز) برای تهیۀ فیلم های مستند گزارشی و تبلیغاتی وارد ایران شدند. اعضای این گروه فعالیت جدی خود را از ۱۳۳۰ش آغاز و اعلام کردند که از پرداختن به مضامین سیاسی روز پرهیز خواهند کرد. در نتیجۀ توافق وزارت فرهنگ و هنر و مسئولان اصل چهار در ایران سازمان فیلم برداری دانشگاه سیراکیوز از ۱۳۳۲ فعالیت پردامنه ای را آغاز کرد. آن ها در فیلم های گزارشی و تبلیغاتی با نشان دادن عقب ماندگی به ویژه در روستاها، دولت امریکا را نیرویی معرفی کردند که درصدد مبارزه با آثار و عواقب عقب ماندگی است؛ چنین تلاشی البته کاملاً سیاسی بود. برخی از این فیلم ها عبارت اند از ِ اصلاح نژاد گاو، غذا و سلامتی، سل علاج پذیر است، آموزشگاه های تان را نو کنید، چرا کودکان تلف می شوند، و جلوگیری از اسهال و آب پاک. در اواخر دهۀ ۱۳۳۰ و اوایل دهۀ ۱۳۴۰ جریان تازه ای در سینمای مستند ایران شکل گرفت. شرکت های عامل نفت ایران و کارگاه فیلم گلستان (از ۱۳۳۵)، امکان تهیۀ فیلم های زیادی را فراهم کردند. برخی از این فیلم ها عبارت اند از موج مرجان خارا (ابراهیم گلستان و آلن پندری)، چشم انداز ۱ تا ۵ (گلستان، فروغ فرخ زاد و پندری)، مبارزه با آتش در اهواز (ابوالقاسم رضایی)، خانه سیاه است (فرخ زاد)، خراب آباد (گلستان)، و گنجینه های گوهر (گلستان). در سال های بعد سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران زیرنظر فریدون رهنما و فرخ غفاری، و ادارۀ کل امور سینمایی کشور، زیر نظر مهرداد پهلبد امکانات فراوانی در اختیار خسرو سینایی، کامران شیردل، منوچهر طیاب، سهراب شهیدثالث، آرتم اوهانجانیان، ناصر تقوایی، پرویز کیمیاوی، هوشنگ شفتی، محمدقلی سیار، حسین ترابی، محمدرضا اصلانی، و هم دوره های آنان قراردادند تا فیلم هایی مانند گود مقدس، اربعین، مشهد، تپه های قیطریه، شقایق سوزان، حاج مصورالملکی، اون شب که بارون اومد، ریتم، طرح چم، یا ضامن آهو و مانند این ها ساخته شود. در روزهای انقلاب بسیاری از مستندسازان دوربین به دست گرفتند و خود یا به همراه گروه به ثبت وقایع و تظاهرات مردم پرداختند، که بخشی از آن ها به نمایش درآمد، ازجمله تپش تاریخ (حسین فردوست و داود کنعانی)، شهادت (لودتز بیکر)، سقوط ۵۷ (باربد طاهری)، حماسۀ قرآن (فرامرز باصری)، و برای آزادی (حسین ترابی). با پیروزی انقلاب اسلامی جریان دیگری از مستندسازیِ انتقادی و اجتماعی رواج گرفت که آثار و نشانه های آن از دهۀ ۱۳۵۰ در فیلم های تعدادی از فیلم سازان پدیدار شده بود؛ ازجمله این فیلم هاست: کودک و استثمار (محمدرضا اصلانی)، کوره پزخانه (محمدرضا مقدسیان)، و با خاک... تا خاک (منوچهر مشیری). با آغاز جنگ عراق علیه ایران ده ها فیلم بردار جوان با دوربین های هشت و شانزده میلی متری و ویدئویی راهی جبهه شدند و فیلم های بسیاری گرفتند که دست کم از حیث ارزش های خبری و سندی معتبرند. سازندگان این فیلم ها عمدتاً فیلم برداران و کارگردان های گروه فیلم و سریال ـ واحد جنگ سیمای جمهوری اسلامی، ادارۀ کل سمعی و بصری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و گروه تلویزیونی روایت فتح به سرپرستی مرتضی آوینی بودند. هم زمان با ساخته شدنِ این فیلم ها، فیلم سازان دیگری پا به عرصه گذاشتند که با سرمایۀ بخش خصوصی یا با تهیه کنندگی انجمن سینمای جوان، سینمای مستند ایران را با گام های بلندی به جلو بردند، ازجملۀ این فیلم هاست: در مدرسۀ سیدقلیچ ایشان (فرشاد فداییان)، بره ها در برف به دنیا می آیند (فرهاد مهران فر)، ملاخدیجه و بچه هایش (ابراهیم مختاری)، جیران (فرزاد مؤتمن)، سپیدجامگان (مهوش شیخ الاسلامی)، و تی تی (محمدعلی سجادی).
wikijoo: سینمای_مستند_ایران